ابوزید، قرآنپژوه مصری در بحث معنا و مغزی، وامدار نظریه هرش در بحث معنا و معناداری است. چنان که هرش برای هر متن یک معنا و یک معناداری به رسمیت میشناسد، ابوزید نیز برای متن یک معنا و یک مغزی در نظر میگیرد. هرچند ابوزید در اصل طرح معنا و مغزی خود را وامدار هرش میداند، اما تفاوتهای درخور توجهی نیز میان دیدگاه ایشان وجود دارد که در این نوشتار به شش مورد از همانندیها میان دو نظریه و سه مورد از تفاوتها اشاره میشود. مقاله پیشرو، به روش کتابخانهای و با تحلیل و بررسی نظریه هرش و ابوزید به سامان رسیده است و هدف و نتیجه آن، بیان همانندیها و تفاوتهای موجود میان نظریه هرش و ابوزید در بحث معنا و مغزی است.
ابوزید، قرآنپژوه مصری در بحث معنا و مغزی، وامدار نظریه هرش در بحث معنا و معناداری است. چنان که هرش برای هر متن یک معنا و یک معناداری به رسمیت میشناسد، ابوزید نیز برای متن یک معنا و یک مغزی در نظر میگیرد. هرچند ابوزید در اصل طرح معنا و مغزی خود را وامدار هرش میداند، اما تفاوتهای درخور توجهی نیز میان دیدگاه ایشان وجود دارد که در این نوشتار به شش مورد از همانندیها میان دو نظریه و سه مورد از تفاوتها اشاره میشود. مقاله پیشرو، به روش کتابخانهای و با تحلیل و بررسی نظریه هرش و ابوزید به سامان رسیده است و هدف و نتیجه آن، بیان همانندیها و تفاوتهای موجود میان نظریه هرش و ابوزید در بحث معنا و مغزی است.
دیدگاه خود را بیان کنید